آگوست کنت (1798-1857)

ساخت وبلاگ

کرامت الله راسخ

نظریه‌های جامعه‌شناسی پیشرفته (1) (1)

آگوست کنت (1798-1857)

1.زندگی اگوست کنت

اگوست کنت فرانسوی اهل شهر مون پلیه بود. کنت در جوانی به پاریس رفت، نخست ریاضیات و پزشکی تحصیل کرد و سپس به مدرسه فنی (اکول پلی تکنیک) رفت. کنت 1819 با سن سیمون (1760-1825) آشنا شد و چند سال بعد 1824 از او جدا شد. اختلاف‌نظر کنت و سن سیمون درباره اولویت پیشرفت صنعتی یا تحول ذهنی بود. سن سیمون پیشرفت صنعتی را در اولویت قرار می‌داد و کنت تحول ذهنی را. کنت تحت تأثیر علم باوری حاکم در قرن نوزدهم قرار داشت. این‌ها فکر می‌کردند که تمام مسائل بشر را می‌توان با استفاده از علم جدید حل کرد. علم باوری او را به سمت فلسفه اثباتی کشاند. پیروان فلسفه اثباتی معتقد بودند که علوم طبیعی با علوم انسانی تفاوت ماهوی ندارند و روش علمی در هر دودسته از علوم یکسان است. کنت در زندگی دانشگاهی موفق نبود، ولی موفق شد تا سال 1842 اصول فلسفه اثباتی در اثری 6 جلدی تحت عنوان «دروس فلسفه اثباتی» به‌تدریج منتشر کند. اثر مهم دیگر کنت «نظام سیاست اثباتی» است که در چهار جلد منتشر شد. کنت معتقد بود که عصر دین‌های قدیمی گذشته است و تلاش کرد با استناد به فلسفه اثباتی دینی تحت عنوان «دین انسانیت» تأسیس و اصول آن را در کتابی با عنوان «توضیح‌المسائل اثباتی» منتشر کرد.

2. بستر پرورش فکری آگوست کنت

انقلاب فرانسه که 9 سال قبل از تولد کنت رخ داد (1789)، سبب تغییر فضای اجتماعی و روحی جامعه فرانسه شد. انقلاب فرانسه این فکر را تبلیغ می‌کرد که بنیان جامعه را می‌توان با برنامه‌ریزی و اتخاذ سیاست‌ها و تدابیر درست اساسی تغییر داد. این فکر اساس تفکر انقلابی بود و با انقلاب فرانسه زائده شد و شالوده فکری تمام انقلاب‌های بعدی را ساخت. فکر دیگر انقلاب فرانسه این بود که انسان‌ها طبیعتاً برابر و برادر هستند و در فضای اجتماعی مناسب و در صورت رفع موانع اجتماعی تمام انسان از امکان برابر برخوردار خواهند شد و پیشرفت خواهند کرد و خوشبخت و سعادتمند خواهند شد. انقلاب فرانسه با این آرمان‌ها پیروز شد، ولی پیامد بلافاصله و بلا واسطه انقلاب فرانسه برابری و برادری انسان‌ها نبود، بلکه قتل و سرکوب و هرج‌ومرج اجتماعی بود. دو روحیه در دوران پس از انقلاب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، یکی روحیه انقلابی و لیبرالی که معتقد به تغییر وضعیت موجود با معیارهای انقلابی بود و دیگر روحیه محافظه‌کارانه بازگشت به گذشته و بازسازی گذشته که عنوان «بازسازی»( Restauration) گرفت و حتی دو دهه بعد از انقلاب روحیه غالب در فرانسه شد. اگوست کنت تحت تأثیر این روحیه دوگانه پرورش یافت. او به این نتیجه رسید که مشکل فرانسه آشفتگی ذهنی است. او می‌دید که صنعت در حال پیشرفت است، ولی سردرگمی ذهنی در وضعیت وخیمی قرار دارد. او از یک‌سو تحت تأثیر فکر محافظه‌کارانه به جمع، جامعه و نظم اجتماعی اهمیت می‌داد و از سوی دیگر تحت تأثیر فکر لیبرالی مدافع پیشرفت بود. او تحت تأثیر این افکار دوگانه محافظه‌کارانه و لیبرالی پرورش یافت.

3.      قانون سه مرحله‌ای تحول ذهن انسان اگوست کنت

اگوست کنت مشکل انسان را هرج‌ومرج ذهنی می‌دانست، بنابراین مطالعه ذهن را اساس کار خود قرار داد. کنت در مطالعات خود درباره تحول ذهن بشر به این نتیجه رسید که ذهن انسان در سه مرحله تکامل‌یافته است: ربانی، متافیزیک و اثباتی. دین، مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بشر مناسب با این سه مرحله تکامل‌یافته است. انسان در مرحله ربانی موجود ساخت دست خود یعنی بت‌ها می‌پرستید و خدا تصور می‌کرد و بر همین اساس مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود را سازمان می‌داد. انسان به‌تدریج به این مرحله رسید که پرستش بت‌ها او را قانع نمی‌کرد، بنابراین مفاهیم انتزاعی مانند طبیعت را کشف کرد و خدا را با استفاده ازاین‌گونه مفاهیم توضیح داد و زندگی خود را در این چهار تعریف و سازمان داد. اگوست کنت معتقد است که انسان به‌تدریج وارد عصر اثباتی شد. بشر در این عصر فقط آن چیزی را قبول می‌کند و می‌پذیرد که بتوان آن را عقلی اثبات کرد. خدا را نمی‌توان از دیدگاه او عقلی اثبات کرد، بنابراین دین انسان هم در این عصر تغییر خواهد کرد و انسان به «دین انسانیت» گرایش پیدا خواهد کرد، دینی که محور اصلی آن نه ایمان به ماوراء طبیعت، بلکه وظیفه رعایت و حفظ اصول انسانی است.

4.     قانون تکامل علوم اگوست کنت

اگوست کنت معتقد بود که علم نیز مناسب با تحول سه مرحله‌ای تکامل پیداکرده است، به‌طوری‌که علوم را می‌توان با معیار این سه مرحله از یکدیگر متمایز کرد. ریاضیات اولین علمی است که از دو مرحله اول ربانی و متافیزیک گذشت و به مرحله اثباتی رسید. بشر خیلی زود ترتیب اعداد را کشف و به آن‌ها شکل منطقی داد. نجوم، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و جامعه‌شناسی به ترتیب و بعد از ریاضیات از دو مرحله اول گذشتند و به مرحله اثبات رسیدند. آخرین علمی که به مرحله اثباتی رسیده است، جامعه‌شناسی است که او آن را از علوم دیگر برتر تلقی می‌کند. او معتقد بود که هر علمی که در مرحله بعدی قرار می‌گیرد، می‌تواند از روش‌های علوم قبلی استفاده کند، بنابراین جامعه‌شناسی نه‌فقط از تمام روش‌های علوم قبلی مثل مشاهده، آزمایش و غیره استفاده می‌کند، بلکه از روش تاریخی نیز می‌تواند استفاده کند. تصور او از تکامل علوم را می‌توان به شکل زیر در قالب مدلی طراحی کرد. 

5. نظریه اندام‌وارگی اگوست کنت

کنت جامعه را به بدن انسان مقایسه می‌کرد. این رویکرد نظری تحت عنوان «نظریه اندام‌وارگی» شهرت دارد. کنت این نظریه را با استفاده از نظریه علم خود توضیح می‌داد. عنصرها و اجزاء فیزیک غیر ارگانیک بهتر از کل شناخته می‌شوند. مثلاً، عنصرهای تشکیل‌دهنده کوه را می‌توان شناخت، ولی در فیزیک ارگانیک برعکس است، یعنی از طریق کل می‌توان جزء را شناخت. مثلاً، انسان به‌عنوان فرد را می‌توان با شناخت جامعه شناخت. بنابراین پدیده‌های منفرد را در جامعه فقط در ارتباط با کل می‌توان شناخت. اجزای جامعه مانند بدن انسان در ارتباط با کل بدن است که معنا پیدا می‌کنند.

6. نظریه ایستایی اجتماعی یا جامعه‌شناسی ایستایی اگوست کنت

کنت بر اساس تقسیم جامعه به‌کل و جزء و اولویت قائل شدن برای کل، دو خصوصیت ایستایی و پویایی را به جامعه نسبت می‌دهد و جامعه‌شناسی را بر این اساس به دو بخش جامعه‌شناسی ایستا و پویا تقسیم می‌کند. موضوع جامعه‌شناسی ایستا، کل است، یعنی پدیده‌هایی که از ثبات در جامعه برخوردارند و به‌ندرت تغییر می‌کنند. این پدیده‌ها موضوع جامعه‌شناسی ایستا هستند. احساس، فعالیت و عقل از عناصر اصلی جامعه‌شناسی ایستا هستند که انعکاس آن‌ها را می‌توان در نهادهای اجتماعی مانند دین، مالکیت، خانواده، زبان و تقسیم‌کار دید. هرکدام از این نهادها کارکرد خاصی در جامعه دارند. دین وفاق و انسجام اجتماعی را در جامعه تضمین می‌کند. مالکیت بیان فعالیت انسان و زبان بیان تفکر او است. خانواده بیان احساس انسان است. تقسیم‌کار نتیجه تقسیم فعالیت‌های انسان در جامعه است. افرادی که از جایگاه بالاتری در تقسیم اجتماعی کار برخوردار هستند، ساختار عینی جامعه را تعیین می‌کنند. قدرتمندان، ثروتمندان و روحانیون ازاین‌گونه افراد هستند. افراد پائین تر و پرولتاریا از آن‌ها اطاعت می‌کنند. این وضعیت در جامعه صنعتی نیز تغییر نکرده است. قدرت معنوی در مقایسه با قدرت مادی همواره برتر است، چراکه وظیفه قدرت معنوی اقناع درونی انسان است و انسان را آماده اطاعت از قدرت دنیایی می‌کند.

7. نظریه پویایی اجتماعی یا جامعه‌شناسی پویایی اگوست کنت

موضوع پویایی اجتماعی یا جامعه‌شناسی پویایی عنصرهایی هستند که در طول زمان تغییر می‌کنند. مهم‌ترین موضوع جامعه‌شناسی پویایی همان تحول ذهنی بشر است که در سه مرحله تغییر کرده است: ربانی، متافیزیکی و اثباتی. عقل، فعالیت، احساسات، نوعی همدلی و سازمان اجتماعی در این سه مرحله تغییر کرده است. عقل بشر در دوره ربانی با خصوصیت بت‌پرستی، چند خداپرستی و خدای واحد پرستی مشخص می‌شود. فعالیت او تهاجمی و تسخیری است. احساسات او با ویژگی خودخواهی مشخص می‌شود، نوعی همدلی او ملی و قبیله‌ای است و سازمان اجتماعی او از ویژگی نظامی برخوردار است. عصر متافیزیکی با ویژگی‌های زیر مشخص می‌شود. خصوصیت اصلی عقل بشر در این عصر اعتقاد به نیروهای ماوراء طبیعت است. فعالیت او با ویژگی دفاعی و احساسات او با نوع‌دوستی مشخص می‌شود، همدلی او از ویژگی قاره‌ای برخوردار است و شکل اجتماعی غالب فئودالی است. عصر اثباتی با ویژگی‌های زیر مشخص می‌شود. عقل بشر از خصوصیت اثباتی برخوردار است، درحالی‌که نوع فعالیت او باکار و احساس او با نوع‌دوستی مشخص می‌شود، در صورت که همدلی او جهانی است و شکل اجتماعی با ویژگی صنعتی مشخص می‌شود.

نوع تفکر عقلی

نوع فعالیت

نوع احساسات

نوع همدلی و همبستگی

نوع سازمان اجتماعی

بت، چندخدایی و خدای واحد پرستی

تهاجمی

خودخواهی

ملی و قبیله‌ای

نظامی

متافیزیک و اعتقاد به ماوراء طبیعت

دفاعی

نوع‌دوستی

قاره‌ای

فئودالی

اثباتی

کار

نوع‌دوستی

جهانی

صنعتی

این تحولات در تمام جوامع بشری یکسان تحقق پیدا نمی‌کند و جوامع بشری در سطوح مختلف این تحول قرار دارند. ناهم‌زمانی این تحولات در کنار تضاد بین رهبران سیاسی جامعه و روشنفکران بر این روند تأثیر دارد. درنهایت، عواملی مانند محیط‌زیست، نژاد، اعمال سیاسی و عوامل دیگر فقط سبب نوسانی در مسیر کلی حرکت در مسیر رسیدن به جامعه اثباتی می‌شود.

8. دین انسانیت اگوست کنت

کنت معتقد بود که عصر دین‌های خداپرست قدیمی به پایان رسیده است. فکر سن سیمون درباره «مسیحیت جدید» نیز به‌جایی نخواهد رسید. پرستش در عصر اثباتی موضوع زمینی است و انسان‌محور این پرستش خواهد بود. انسان آرمانی و ایدئال باید محور پرستش انسان قرار گیرد. او معتقد بود که در تمام امور جاری انسان باید تجدیدنظر شود. او معتقد بود که باید از آزادی عقیده و حقوق فردی باید صرف‌نظر کرد، چراکه این‌ها جلوه‌های فردپرستی و خودخواهی و درنتیجه غیراخلاقی هستند.

9.تأثیرگذاری اگوست کنت

افکار کنت بر تشکیل سازمان‌های اثباتی تأثیر گذاشت. افکار او همچنین بر افراد صاحب نفوذ، اتحادیه‌ها، احزاب و جریان کوچک بی‌شماری در قرن نوزدهم تأثیر گذاشت. مکتب اثباتی در فرانسه، انگلستان و ایتالیا پیروان بسیار پیدا کرد و قبل از مارکسیسم «ایدئولوژی مدرنیزاسیون» شد. مکتب اثباتی ادعا داشت که نماینده انحصاری علوم انسانی است. او به علم اجتماعی عنوان جامعه‌شناسی داد، ولی تأثیر او بر جامعه‌شناسی دانشگاهی به‌منزله رشته علمی به‌اندازه دورکیم نبود. مفاهیم کلید مانند اندام انگاری، کلی انگاری و تاریخ انگاری و تصور جامعه‌شناسی به‌منزله علم بحران پژوهشی و آسیب‌شناسی اجتماعی بانام او پیوند خورده است. او بر رویکرد ناهنجاری اجتماعی، همبستگی ارگانیکی و مکانیکی، آگاهی جمعی و جامعه‌شناسی دینی دورکیم تأثیر گذاشت. کنت از جانب لیبرال‌ها همچنین مکتب انتقادی نقد شد.

اقتباس از:

کسلر، دیرک (1394)، (گردآورنده)، نظریه‌های جامعه شناسان کلاسیک از اگوست کنت تا آلفرد شوتس، ترجمه کرامت اله راسخ، جلد اول، تهران: نشر جامعه شناسان.

وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران...
ما را در سایت وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keramatollahrasekho بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 31 تير 1397 ساعت: 20:02