دو برساخت متفاوت از تاريخ

ساخت وبلاگ

دو برساخت متفاوت از تاريخ

کرامت اله راسخ

سنت ضد مدرن با تقليد از غرب برای نخستین بار در ایران در جریان «جنبش تنباکو» جنبش اجتماعی شد. افرادی در لندن با انگیزه سود شخصی و دلایل دیگر درصدد جلب «سرمایه» برای تأسیس صنعت تنباکو در ایران برآمدند و قراردادی برای فعالیت جهت تولید صنعتی تنباکو بستند که با مخالف روحانیون، بخشی از دربار و بازاریان روبه‌رو شد. این رخداد زمینه‌ساز حوادثی در دهه اول قرن بیستم شد، حوادثی که عنوان «انقلاب مشروطیت» گرفت. همزمان با حوادث مشروطیت دو تفسیر از آن شکل گرفت و در مقابل یکدیگر ایستادند. تفسیر نخست انقلاب را «جنبش مشروطیت» برای استقرار «حکومت قانون» تفسیر کرد و جریان دوم آن را «جنبش مشروعه» برای استقرار حاکمیت اسلام. روحانیون در هر دو جنبش مشارکت داشتند. سید محمد طباطبایی (1920-1842) و سید عبدالله بهبهانی (1910-1840) «جنبش مشروطیت» و شیخ فضل‌الله نوری (1909-1843) «جنبش مشروعه» را نمایندگی می‌کردند. «جنبش مشروعه» موقتاً سرکوب شد و عقب‌نشینی کرد. بسیاری از شرکت‌کنندگان در «جنبش مشروطه» درک درستی از حوادث نداشتند. روحانیون، بازاریان، اصناف، سران عشایر و اشراف دنیایی وابسته به زمین که مهم‌ترین مدافعان «جنبش مشروطه» از میان آن‌ها برخاستند. تفکر حکومت قانون و تصورات لیبرالی از جامعه، سیاست و اقتصاد را نمایندگی نمی‌کردند، بنابراین به‌زودی به «اشتباه» خود پی بردند و از «فتنه» مشروطیت تبری جستند. این‌ها در سطح تفکر و فهم از دنیا تفاوت چشمگیری با مشروعه‌خواهان نداشتند. بسیاری از موضوعاتی که آن‌ها درباره آن اختلاف ‌نظر داشتند ناشی از سوءتفاهم در نزد هر دو جریان اجتماعی بود. این دو جریان نیاز به زمان داشتند تا به عناصر مشترک سازنده تفکر خودآگاه شوند.

«انقلاب مشروطیت» شکست خورد، لیکن دگرگونی‌هایی را سبب شد. مضامین اصلاحات و حتی انقلاب مطرح شدند. جنبش اصلاحی جایگزین حرکت تقلیدی شد. تلاش برای تعیین حدود اصلاحات انجام گرفت، لیکن تصوری عینی از تحول‌های مورد انتظار تدوین نشد. نیرو اجتماعی وجود نداشت که بتوان آن را نماینده اجتماعی جنبش اصلاحی معرفی کرد. گروه‌های اجتماعی از جمله تعدادی از بازاری‌ها، بخشی از روحانیون و شماری انقلابیون قفقازی و یا متأثر از سوسیال‌دموکراسی روسی با تصورهای گوناگون و گاهی متعارض با اندیشه‌های مبهم، انگیزه‌ها، منافع، مصالح و وابستگی‌های مختلف از «انقلاب مشروطیت» پشتیبانی کردند. این حوادث برخلاف تحولات در اروپا از «وجه اجتماعی» برخوردار نبود و بیشتر ماهیت سیاسی داشت و مردم مشارکت عمومی در آن نداشتند. اکثریت ‌قریب‌ به‌اتفاق مردم در روستاها زندگی می‌کردند که کمترین تماسی با این حوادث نداشتند.

«مشروطه‌خواهان» نتوانستند فرایند تحولات را مدیریت کنند، لیکن در زمینه‌ای دیگر موفق بودند: تاریخی نویسی. «انقلاب مشروطیت» با تاریخ‌نویسی، خاطره‌نویسی و حتی تاریخ‌سازی همراه شد. آن‌ها در دوران انقلاب و دهه‌های بعد نه‌فقط آثار «استانداردی» درباره انقلاب خلق کردند، بلکه موفق شدند از حوادث تاریخی گوناگون «رخداد تاریخی واحد» خلق کنند در چارچوب این طرح عباس میرزا قاجار (1833-1789)، میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی (1835-1779)، میرزا تقی‌خان امیرکبیر (1852-1807)، میرزا حسین سپه‌سالار (1881-1828)، میرزا ملکم خان (1908-1833)  و میرزا آقاخان کرمانی (1896-1854) پیشگامان انقلاب مشروطیت، محمد طباطبائی، عبدالله بهبهانی، باقر خان (1911-1870)، ستارخان (1914-1866) و برخی از «انقلابیون قفقازی» مانند حیدر خان عمواوغلی (1921-1880) و محمد مصدق (1967-1882) سرآمدان جنبش اصلاحی هستند. محمدشاه (1848-1808)، حاج میرزا آقاسی (1850-1785)،  میرزا آقاخان نوری (1865-1808)، میرزاعلی اصغر اتابک (1907-1858)، شیخ فضل‌الله نوری و آیت‌الله کاشانی (1962-1882) و چند نفر دیگر در مقابل افراد فوق قرار دارند و مخالفان جنبش اصلاحی و مشروط هستند. این طرح تاریخی به‌تدریج به دیدگاه غالب و درنتیجه «درست» تفسیر شد. ناظم اسلام کرمانی، یحیی دولت‌آبادی، احمد کسروی، محمدتقی بهار، مهدی ملک‌زاده، فریدون آدمیت نقش مهمی در پیدایش این طرح تاریخی داشتند. گروه دوم در این عرصه تا به قدرت رسیدن این جریان فکری در سال 1357 تقریباً هیچ کار عمده نظری نکردند، اگر از برخی خاطره‌نویسی‌ها و زندگی نامه‌نویسی‌ها صرف‌نظر شود. تلاش‌های انجام‌گرفته در 35 سال گذشته نيز موفق نشد، با اين طرح تاريخی مقابله کند. مدافعان جنبش ضد اصلاحات در میدان قدرت موفق عمل کردند، لیکن در عرصه نظری – به‌خصوص تاریخ‌نویسی - میدان را به رقیب واگذارند.

وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران...
ما را در سایت وبلاگ تخصصی جامعه شناسی در ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keramatollahrasekho بازدید : 222 تاريخ : يکشنبه 31 تير 1397 ساعت: 20:02