شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۸ ساعت 9:54 توسط دکتر کرامت اله راسخ |
23/1/98
اگوست کنت به تعبیری بنیانگذار جامعهشناسی دو نوع جامعه یا جامعهشناسی را از یکدیگر متمایز میکند: ایستا و پویا. شاید بتوان از این تمایز مفهومی او برای توضیح وضعیت در کشورهای خاورمیانه استفاده کرد. البته منظور او این نبود و از این مفاهیم بیشتر تمایزی روششناختی را در نظر داشت. دو مفهوم «ایستا» و «پویا» ممکن است، در خدمت تحلیل مناسبات اجتماعی و شخصیت افرادی قرار گیرد که به قول پیر بوردیو در «میدان اجتماعی» خاورمیانه با «عادتواره های» خاص پرورش پیدا میکنند. مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در این جوامع کُند و ایستا است. این جوامع برای مدت طولانی درگیر مسائلی میمانند که قادر به حل آن نیستند. برای نمونه میتوان از مسئله فلسطینیها در نزاع اعراب اسرائیل، طالبان در افغانستان، انقلاب مشروطیت، گروگانگیری، جنگ ایران و عراق، مسئله هستهای و غیره در ایران و مسائل مشابه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه سخن گفت. آثار این «ایستایی» را میتوان در شخصیت افرادی که در بستر این «میدان اجتماعی» با «عادتواره»های خاص پرورش پیدا میکنند، بهوضوح دید. انسانی به دانشگاه میرود اتفاقی کمونیست، تودهای، ملّی گرا، حزباللهی، اصلاحطلب و غیره میشود و تا آخر عمر بهرغم تغییر جایگاه و پایگاه اجتماعیاش همان باورها یا به قول رابرت پارک جامعهشناسی برجسته آمریکایی «ذهنیتهای از پیشساخته شده» را تکرار میکند. ایکاش تکرار میکرد، این باورها را به شکل لجبازی تا ابتداییترین سطح ممکن تقلیل میدهد و راه را از این طریق بر هرگونه دگر شدن و دگراندیشی میبندد. من این انسان را انسان پرورشیافته در بطن جامعه «سنتگرایی بازتابی» مینامم و معتقدم که این انسان حتی تواناییهای ممکن در جامعه سنتی را هم ازدستداده است و علیرغم تمام ادعاهایش از توان تجربی انسان پرورشیافته در متن سنت نیز بی بهره است. کرامت الله راسخ، 23/1/1398
برچسب : نویسنده : keramatollahrasekho بازدید : 55