سه شنبه هفتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 16:25 توسط دکتر کرامت اله راسخ |
کتاب: تغییر ساختار حوزه عمومی روحانیون در ایران
فصل هفتم: تغییر ساختار حوزهی عمومی روحانیون در عصر مشروطیت (111)
کرامت الله راسخ 7 شهریور 1402
ناظم الاسلام کرمانی
ناظم الاسلام کرمانی عالم یا مجتهدی برجسته نبود، لیکن کتاب تاریخ او با عنوان تاريخ بيداري ايرانيان سبب شد، تا او نامی شود.[1] میرزا محمد کرماني[2] در شهر کرمان متولد شد. او یکی از شاگردان ميرزا آقا خان کرماني بود. ميرزا محمد در بیستوهشت سالگي به تهران مهاجرت کرد[3] و مشاور و مباشر سید محمد طباطبایی شد. سید محمد طباطبایی پس از تأسیس مدرسه اسلام، ميرزا محمد کرماني را به مدرسه دعوت و بهعنوان ناظم و مدرس برخي دروس انتخاب کرد. او به همین دلیل ناظم مدرسه اسلام شد و شهرت ناظم الاسلام گرفت.[4] ناظم الاسلام پس از افتتاح مجلس، صاحب امتیاز روزنامه نداي وطن شد،[5] بعد از انقلاب مشروطیت به کرمان برگشت و در دادگستري کرمان (1330ق) مشغول کار شد و در سال 1337ق (1297ش) به آنفلوانزا مبتلا و از دنیا رفت.[6] ناظم الاسلام کرمانی با کتاب تاریخ بیداری ایرانیان شناخته میشود. این کتاب، یکی از نخستین آثار تاریخی است که شکل و محتوای آن با کتابهای تاریخی کلاسیک ایرانی فرق دارد. کرمانی این کتاب را با استفاده از عبارات ساده و بدون تکلف نوشته است. این کتاب ازجمله آثار پیشگام در تاریخنگاری جدید ایران است، درواقع شیوه تاریخنگاری روشنفکران و روحانیون عمومی، به همین دلیل کتاب او با استقبال این دو جریان روبهرو شد. منظور او از نوشتن این کتاب، شرح ساده وقایع نیست. هدف او:
شرح خدمات بزرگمردان سترگ که کوشش در بيداري خفتگان ايران کردهاند و زحماتي که رجال با عزم در اصلاح مفاسد اين خاک پاک نموده، به طريق روزنامه برخلاف سياق و شيوه غير مرضيه متملقان چاپلوس بدون ملاحظه به عبارت ساده مصطلح خالي از اغراقات شاعرانه و اغلاقات منشيانه در اين صحايف درج و برخي از عمر گرانمايه در آن خرج کردم..[7]
عرف گرایی روحانیون عمومی و شرع گرایی روشنفکران عمومی بهوضوح در آثار او برای نخستین بار منعکس است، بهطوریکه ناظم الاسلام کرماني را میتوان در زمره روشنفکران مذهبي عرف گرا و مشروطهخواه قرار داد، کسی که در نوشتههاي خود، از چگونگي دو قدرت مذهبي و سياسي، شرع و عرف و جدال بين آنها پرده برداشته است.[8] ناظم الاسلام کرماني در این کتاب احوال برخی رجال عصر خود را شرح میدهد. انتخاب این افراد بهوضوح نشان از آغاز عصری جدید در حوزه عمومی سیاسی جماعت ایرانی و ظهور دو جریان روشنفکر و روحانی عمومی دارد، افرادی از قبیل ميرزا آقاخان کرماني، شيخ احمد روحي، حاج ميرزا حسن خان خبيرالملک، حاج شيخ ابوجعفر فقيه کرماني، ميرزا سيد محمد طباطبايي، امیرکبیر، سيد جمالالدين اسدآبادي، ميرزا رضا کرمانی، ميرزا حسين خان سپهسالار، آقا شيخ علي، ميرزا ملکم خان، امينالدوله، ميرزا سيد محمد صادق طباطبايي، يوسف خان مستشارالدوله، حاج شيخ محمد واعظ اصفهاني، و ناظم الاطباء کرماني. اين افراد عمدتاً در صفوف روحانیون یا روشنفکران عمومی قرار میگیرند.[9] پادشاه، اشراف درباری، مقامات دنیایی و روحانی موضوع انتقادهای او هستند.
او در باره ناصرالدینشاه مینویسد: در پنجاه سال سلطنت یکقدم بهجانب اصلاحات برنداشت و براي اسکات ملت در سالي چند به صدور يک فرمان دروغين، مردم را به خواب غفلت انداخت و پنجاه سال بهترين اوقات مغتنم ايران را بهرایگان از دست داد.[10]او در باره مظفرالدين شاه نیز مینویسد: اين پادشاه زايدالوصف سادهلوح، سهلالقبول، متلونالمزاج، مسخره و مضحکه پسند، بد خلوت و با شرم حضور بود.[11]
او ازجمله کسانی بود که قبل از انقلاب مشروطيت (1322ق)، به یکی از انجمنهای مخفي پیوست که در این عصر فعال شده بودند.[12]
ناظم الاسلام ريشه عقبماندگي و نابسامانيهاي کشور و ملت را در ظلم حکام، و راه آن را در مبارزه با آن و نهايتاً اجراي قانون ميداند.[13]
او بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت دریافت که مردم نیز در کنار حکومت در این وضعیت سهم دارند:
روز اول که بنده عرض کردم جهالت مردم و عدم علم آنها مانع ترقي است.[14] او مینویسد: مردم از مشروطه بد ميگويند اشخاصي که قسمهاي متعدده خوردهاند که حافظ مشروطه و حامي مجلس باشند، بهاندازهای از مشروطه بد ميگويند که نهايت ندارد، عجب است که تهمانده مجلس را همين مردم غارت کرده و ميکنند، آجرهاي مجلس را همين مردم بردند که در انجمنها قسم خوردند، خانههاي مردم را همين رجالهها غارت کردند که قسم خورده بودند حامي و حافظ مشروطه باشند ... اين مردم جاهل و رجاله ميباشند که نه مشروطه ميدانند و نه دين و نه خداوند و نه پيغمبر را، اين نيست مگر از جهل و ناداني.[15]
او بهتدریج دریافت که مشروطه آن نشد که او انتظار داشت. او حیرت کرد و افسوس خورد، لیکن خود با نوشتن یکی از مهمترین کتابهای تاریخ ایدئولوژی نهضت مشروطه، سهم مهمی در خلق برساخت مشروطیت ایرانی ایفاء کرد:
اخبار موحشي از آذربايجان ميرسد، خدا کند که دروغ باشد ديگر ضرر بس است، مردم در اين دوساله از دست رفتند.[16]
محورهاي اصلي انديشه سياسي ناظم الاسلام کرماني همان مواردی است که از عصر او بهوفور در نزد روشنفکران و روحانیون عمومی دیده شد: انتقاد از ظلم و جور قاجار، شکوه از عقبماندگي کشور، ضرورت آگاهسازي جامعه، دفع ظلم و مبارزه با آن، اجراي قانون، مشروطهخواهي، ضرورت آزادي، انتقاد از جهل عمومي، ضرورت اعتدال و نفي خشونت.[17]
[1] شیرزادی، ج 11، 1390: 153
[2](1242-1298ش)(1280-1337ق)(1863-1919م)
[3] شیرزادی، ج 11، 1390: 154
[4] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: ص. سی؛ شیرزادی، ج 11، 1390: 155
[5] تهرانی (کاتوزیان)، 1379: 705
[6] از او آثار متنوعی به جای مانده است: 1. شمسالتصاريف، 2. شمساللغات، 3. خلاصةالعوامل، 4. مقامات حريري و 5. علائمالظهور. (موضوع اين کتابها صرف و نحو عربي و علائم ظهور امام زمان (عج) است)، 6. تاريخ بيداري ايرانيان (شیرزادی، ج 11، 1390: 156-157)
[7] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 7-8؛ شیرزادی، ج 11، 1390: 158؛ براون ،ج 4، 1349، 361؛ کسروی، 1369؛ ملک زاده، ج 1، 1363: 98، سعیدی سیرجانی، در: ناظم الاسلام کرمانی، 1376: بیست و سه.
[8] آجودانی، 1383: 160؛ شیرزادی، ج 11، 1390: 160
[9] شیرزادی، ج 11، 1390: 161-165؛ ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 63، 66، 70، 83، 134، 142، 148، 149، 152-153.
[10] ناصر الدین شاه تسلیم خواست روسها، ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 127
[11] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 131
[12] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 246-248
[13] شیرزادی، ج 11، 1390: 167
[14] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 168
[15] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 163
[16] ناظم الاسلام کرمانی، 1376: 164
[17] شیرزادی، ج 11، 1390: 169-170
برچسب : نویسنده : keramatollahrasekho بازدید : 27